









حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی بنا به درخواست آیت الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه به مناسبت عید سعید فطر با شرایط و ضوابط عفو یا تخفیف مجازات محکومان دادگاههای عمومی و انقلاب، سازمان تعزیرات حکومتی و سازمان قضایی نیروهای مسلح موافقت کردند.
متن نامه رئیس قوه قضائیه و پاسخ رهبر معظم انقلاب به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
محضر مبارک حضرت آیت الله خامنه ای ادام الله ظله الوارف
رهبر معظم انقلاب اسلامی
با اهدای سلام و تحیات
احتراماً ضمن عرض تبریک فرارسیدن عید سعید فطر، در اجرای بند ١١ از اصل ١١٠ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بدین وسیله شرایط و ضوابط عفو به محضر مبارک تقدیم می شود تا در صورت تصویب مقام عالی، محکومان دادگاههای عمومی و انقلاب، سازمان تعزیرات حکومتی و سازمان قضایی نیروهای مسلح که به شرح آتی واجد شرایط استفاده از عفو یا تخفیف تشخیص داده می شوند، مشمول عفو یا تخفیف مجازات واقع و از رأفت اسلامی بهرهمند شوند.
الف- محکومان به حبس که در زندان بسر می برند:
١- باقیمانده محکومیت محکومان به حبس تا یکسال.
۲- یک دوم محکومیت محکومان به حبس بیش از یکسال تا پنج سال.
۳- یک سوم محکومیت محکومان به حبس بیش از پنج سال تا پانزده سال.
۴- باقیمانده محکومیت محکومان به حبس بیش از ١۵ سال، درصورتی که حداقل ١۰ سال تحمل حبس نموده باشند.
۵- باقیمانده محکومیت محکومان به حبس ابد در صورتیکه حداقل ١۵ سال تحمل حبس نموده باشند.
۶- باقیمانده محکومیت حبس کلیه محکومان جرایم غیر عمدی، به استثناء موارد مذکور در مواد ۷۱۸ و ۷۱۹ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده مصوب ۱۳۷۵/۳/۲)
۷- باقیمانده محکومیت حبس زنانی که به حکم قانون سرپرستی فرزندانشان را عهده دار می باشند.
۸- باقیمانده محکومیت حبس محکومان بیمار صعب العلاج یا مبتلایان به بیماریهای غیرقابل علاج که مراتب بیماری آنان تا تاریخ ۱۳۹۳/۱۲/۲۹ مورد تأیید کمیسیون پزشکی قانونی قرار گرفته باشد و مطابق نظریه کمیسیون مذکور قادر به تحمل حبس نباشند.
بدیهی است اقدامات دادگاه در جهت اجرای ماده ٢٩١ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری، مانع اعمال این عفو نیست.
۹- باقیمانده محکومیت حبس یا نگهداری در کانون اصلاح و تربیت و جزای نقدی محکومان زیر ۱۸ سال تمام (در زمان ارتکاب جرم) به استناد اسناد سجلی و در مورد اتباع بیگانه فاقد اسناد معتبر به تأیید پزشکی قانونی مراکز استانها.
تبصره: محکومان موضوع بندهای ۸ و ۹ مشمول مستثنیات مندرج در این دستورالعمل نخواهند شد.
۱۰- باقیمانده محکومیت حبس و جزای نقدی محکومان ذکور بالای ٦٥ سال تمام و اناث بالای ۵۵ سال تمام به استناد اسناد سجلی و در مورد اتباع بیگانه فاقد اسناد معتبر به تأیید پزشکی قانونی مراکز استانها به شرط آنکه در محکومیت به حبس بیش از یکسال، حداقل یک پنجم و در محکومیت به حبس ابد، حداقل ۵ سال تحمل کیفر نموده باشند.
ب ـ محکومان به جزای نقدی که به لحاظ عجز از پرداخت جزای نقدی در زندان بسر می برند:
١- باقیمانده محکومیت جزای نقدی تا پانصد میلیون ریال.
۲- چهار پنجم محکومیت جزای نقدی از پانصد میلیون و یک ریال تا یک میلیارد ریال.
ج ـ شرایط استفاده از عفو:
١- عدم برخورداری از عفو در محکومیتهای قبلی.
۲- عدم ارتکاب جرم عمدی جدید مستوجب مجازات درجه یک تا شش موضوع ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲/۲/۱ در ایام تحمل حبس یا در زمان مرخصی اعطایی.
۳- نداشتن شاکی خصوصی و یا جلب رضایت وی و یا جبران ضرر و یا زیان مدعی خصوصی و زیان دیده (اعم از اشخاص حقیقی و حقوقی) تا تاریخ ۱۳۹۳/۱۲/۲۹.
د ـ مرتکبین جرائم ذیل از شمول این عفو مستثنی می باشند:
١- سرقت مسلحانه یا مقرون به آزار یا سارقینی که میزان محکومیت حبس آنان بیش از ۵ سال باشد.
۲- قاچاق مسلحانه و یا عمده مواد مخدر (منظور از قاچاق عمده مواد مخدر، جرایم بندهای ۴ ماده ۴، ۶ ماده ۵ و ۶ ماده ۸ قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر و الحاق موادی به آن می باشد)
۳- قاچاق اسلحه و مهمات.
۴ - اقدام علیه امنیت داخلی و خارجی.
۵- آدم ربایی.
۶- تجاوز به عنف.
۷- دایر کردن مرکز فساد و فحشاء.
۸- اختلاس، ارتشاء و کلاهبرداری.
۹- جعل اسکناس و ضرب سکه تقلبی.
۱۰- اسید پاشی.
۱۱- جرایم مربوط به مشروبات الکلی.
والامر الیکم و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
صادق آملی لاریجانی
۲۵ تیر ۱۳۹۳
بسمه تعالی
با سلام و تحیت و تبریک عید سعید فطر، با عفو و تخفیف مجازات مذکوران موافقت میشود. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
سیّد علی خامنه ای
۴ مرداد ۱۳۹۳
"جیک استانینگ" در گزارشی در مجله تحلیلی "سیسفایر" نوشت: "جیک استانینگ” که برای قدم زدن در یک روز قشنگ زمستانی رهسپار "یارلز وود" شده بود انتظار داشت که تجربه خوبی در این باغ انگلیسی داشته باشد. اما در مقابل وی با بازداشتگاه یارلز وود مواجه شد: زندانی که در آن مردان، زنان و کودکان سالها بدون محاکمه در بازداشت به سر میبرند.
در یکی از روزهای قشنگ زمستان، برای اولین بار پس از هفتهها طوفان و بارندگی، برای پیاده روی به این منطقه خنک رفتم. خود را در یک محیط روستایی انگلیسی یافتم، با خودروی خود از مسیری باریک و پرچیندار پایین رفتم، مسیری که همچنان رفتهرفته باریکتر میشد. چند گورکن مرده در حاشیه جاده افتاده بودند و در حال پوسیدن بودند.
جاده در ورودی مزرعهای ناگهان به داخل مسیری سربالایی و گل آلود پیچید. چند مرد در حال کندن گودالی در قسمت ورودی بودند. از ماشین خارج شدم و از آنها پرسیدم که آیا میتوانم با خودرو به راهم ادامه دهم. آنها به سختی انگلیسی صحبت میکردند. لهجه آنها شبیه به لهجه مردم کشورهایی بود که تازه عضو اتحادیه اروپا شدهاند و در ابتدا نتوانستم به درستی متوجه صحبتهای آنها شوم. به بالای مسیر اشاره کردم و یکی از آنها گفت "نه” و سرش را به نشانه نفی تکان داد. هیچ راهی به داخل وجود نداشت. با این وجود تصمیم گرفتم که پیاده بروم، اما نمیدانستم که آیا پیاده روی در آن جا برای عموم آزاد است یا خیر یا آن که فردی از مزرعه بیرون خواهد دوید تا جلوی مرا بگیرد. اما به نظر نمیرسید که آن سه مرد به کاری که میکردم توجه کنند.
بنابراین با گامهای بلند از مسیر بالا رفتم، مسیری که در یک طرف آن پرچینی بلند ساخته شده بود و در طرف دیگر آن مزرعهای از صیفیجات قرار داشت. پرچین دیگری مسیر را به سمت راهی جنگلی هدایت میکرد و من آن را دنبال کردم و از میان مزرعهای تقریباً آب گرفته عبور کردم. سپس از روی چالهای پریدم و وارد جنگل شدم. آن چاله نشان میداد که جنگل باید بسیار قدیمی باشد. سپس نقشهای متعلق به سال 1886 پیدا کردم که نشان میداد جنگل در آن زمان دقیقاً همان مرزهایی را داشته است که امروز دارد.
جلوتر رفتم و متوجه شدم که این جنگل در واقع یکی از همان جنگلهای معمولی انگلستان است که از درختان بلوط تشکیل شده است. مکان خوبی برای پیادهروی بود. زاغها بالای سرم میچرخیدند. مزرعهداران مقداری از آشغالهایشان را در آنجا ریخته بودند. عموم هرگز به اینجا نمیآمدند، من بدون اجازه وارد آن جا شده بودم. با این حال آن جنگل بسیار زیبا بود. الوارهایی خزه گرفته بر روی زمین افتاده بودند و انبوهی از برگها بر روی زمین ریخته بود که زیر پا خشخش میکردند. همه چیز واقعاً زیبا بود. اما چیز دیگری نیز در این جنگل وجود داشت. به اطراف نگاه کردم: اینجا دیگر چه جهنمی است؟ شبیه یک اردوگاه کار اجباری است. اوه! بله! این یارلز وود است.
یارلز وود یک جنگل معمولی انگلیسی نیست. در کنار آن بازداشتگاه یارلز وود قرار دارد، زندانی که افراد سالها بدون آن که محاکمه شوند در آن نگهداری میشوند. ما آن را یک "مرکز جمعآوری مهاجرین” مینامیم، اما بسیاری از افرادی که در اینجا هستند نتوانستهاند سرپناهی برای خود بیابند. بسیاری از آنان افرادی هستند که از ترس جانشان به این کشور آمدهاند تا از تعقیب یا جنگ فرار کنند و این چیزی است که در عوض ما به آنها دادهایم.
از کجا اینقدر مطمئن هستم که بسیاری از آنها نباید در یارلز وود باشند؟ از آنجا که با زندانی کردن مردم افسرده در این مکان موافق نیستم. از آنجا که چند سال قبل دولت انگلیس شمار پلیسهای غیررسمی را به تعداد پناهندگان رساند.
این تلاش که با انگیزه سیاسی صورت گرفت به منظور کاهش شمار پناهندگان بود تا پناهندگی در انگلیس یک مزیت تلقی نشود. ما میخواهیم آنها را دور بیندازیم. پناهندگان سیاسی داریم که نمیتوانند در مورد ترس خود توضیح دهند، چرا که وزارت کشور نمیخواهد به حرف آنها گوش دهد و بداند در کشور واقعاً چه میگذرد.
چند سال قبل یک شورش با مدیریتی متفاوت که توسط یکی از بازداشتشدگان شروع شده بود با خشونت توسط ارتش سرکوب شد. فردی که احتمالاً یکی از زندانیان بوده است بخش جنوبی یارلز وود را به آتش کشید. امروزه این مرکز توسط شرکت دیگری – البته مطمئناً به منظور سوددهی – اداره میشود، شرکتی عظیم با نام سرویس امنیتی "سرکو”. زندانیان این زندان شهروندان انگلیسی نیستند و بنابراین در واقع هیچگونه حقوقی ندارند، از جمله حق محاکمه عادلانه پیش از حبس.
جای تعجب نیست که اتهامات مربوط به سوءاستفادههای جنسی در این مرکز تمامی ندارند، شاید به این دلیل که مدیریت بر این امر پافشاری دارد که کارمندان مرد را مسئول زنان آسیبپذیر قرار دهد، زنانی که اغلب پیش از آن نیز قربانی سوءاستفاده های جسمی و جنسی بودهاند. زنانی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند اجازه برخورداری از مشاوره روانی را ندارند، چرا که تأیید این مسئله که فرد بازداشت شده در طول دوران جنگ مورد تجاوز قرار گرفته است بدین معنا است که باید از وی محافظت کنیم، اما وزارت کشور و نشریه "دیلی اکسپرس” و دیگران نمیخواهند دولت مجبور به انجام چنین کاری شود.
نتایج یک مطالعه نشان میدهد که بیش از 90 درصد از زنانی که به دنبال پناهندگی بودهاند و به واسطه این سیستم زندانی شدهاند احساس افسردگی میکنند. یکی از هر پنج مورد اقدام به خودکشی کردهاند و نزدیک به یک سوم از آنان به منظور جلوگیری از خودکشی تحت مراقبت قرار گرفتهاند. در سال 2010، شماری از بازداشت شدگان زن در یارلز وود در اعتراض به بدرفتاری با آنان اعتصاب غذا کردند. همچنین کودکانی در این مرکز زندانی هستند که درون ونهای مخصوص حمل زندانیان به آنجا منتقل شدهاند، هر چند که دیوان عالی رأی بر این داده است که این عمل غیرقانونی است. بنا به گزارش منتشر شده در سال 2009 "کودکان در اکثر موارد گزارش کردهاند که رفتار افسران با آنها پرخاشگرانه، بیادبانه و در برخی از موارد خشونتآمیز بوده است.”
این مسائل بسیار نگرانکنندهاند. این چیزی نیست که من میخواستم در جنگلی در انگلستان با آن روبرو شوم. به پیادهروی خود ادامه میدهم. اینجا یارلز وود است... آب هنوز به سمت پایین به سوی چالهها سرازیر میشود، زاغها هنوز دور سرم میچرخند و نگاه کنید! آنجا حصاری زیبا کشیده شده است، از آن نوع حصارهایی که انتظار دارید در جنگلهای انگلستان مشاهده کنید. کاش این جا تنها یک جنگل بود و نه زندانی برای خارجیهای غیرقانونیای که اهمیتی برای ما ندارند.
هنگامی که با پای پیاده از یارلز وود دور میشدم، اتفاق عجیبی رخ داد. بالگردی نظامی در ارتفاع پایین از بالای سرم رد شد و در مرز جنگل و بازداشتگاه سرعت گرفت و از من دور شد. به محض آن که صدای وحشتناک بالگرد برخاست، دستهای از زاغها در اطرافم از زمین بلند شدند. آن بالگرد ترسی را در من ایجاد کرد: آیا آنها به دنبال من بودند؟ آیا آنها من را در جنگل شناسایی کرده بودند و با پشتیبانی هوایی تماس گرفته بودند؟ این حرف دیوانگی است، اما این مکان نیز دیوانه کننده است: جهنمی پنهان در جنگلی در انگلستان.
اگر شهروندان ما به واسطه جنگ یا تعقیب قانونی دچار آسیب روحی شوند و خود را در سرزمینی دوردست بیایند و ما نیز بشنویم که در بازداشتگاهی زندانی شدهاند آیا سکوت خواهیم کرد؟ آیا تنها شانه بالا خواهیم انداخت و بیتوجه از کنار آن خواهیم گذشت؟ آیا خواهیم گفت که آنها هرگز نباید از دست شکنجهگران خود فرار میکردند؟ آیا خواهیم گفت که آنها باید همانجا میماندند و در مقابل، آن شکنجهها را تحمل میکردند؟ اگر اکثریت افرادی که در یارلز وود زندانی هستند به جای آنکه سیاهپوست باشند سفیدپوست بودند، آیا دیدن آنها پشت سیمهای خاردار ما را بیشتر ناراحت نمیکرد؟
همان طور که از آنجا فاصله میگرفتم، ابرها بر فراز بازداشتگاه به رنگ صورتی در میآمدند. برای قدم زدن در این منطقه روز زیبایی بود. زمانی که به خودروی خود رسیدم، آن مردها هنوز در حال کندن چاله بودند. باز همان احساس را داشتم که فردی از مزرعه بیرون خواهد دوید و از من خواهد پرسید که آنجا چه کار میکردهام. اما کسی نیامد و آن کارگران نیز مرا فراموش کرده بودند. این مسئله به آنها ربطی نداشت. همان طور که در خودروی خود از مسیر باریک جاده به سمت پایین حرکت میکردم، شاهینی کوچک از فراز جاده به سمت پایین شیرجه زد.
شاید در روزهای تلخ نبرد در خرمشهر به سال 1359 بود که بسیاری از مدافعین خونین شهر آرزو داشتند که در کنار تفنگهای ژ-3 خود سلاح های سنگین تری به همراه داشته باشند تا بلکه بتوانند جلوی متجاوزین را بگیرند. در حقیقت سالهای زیادی است که ذهن طراحان سلاح بشدت در این مقوله درگیر است که چگونه می توان توان آتش یک سرباز را به تنهایی و به وسیله جنگ افزاهایی سبک و قابل حمل افزایش دهند. یکی از راه های مورد نظر استفاده برای افزایش توان آفندی سربازان استفاده از نارنجک انداز بوده است.
اما ابتدا بهتر است برای این منظور به این نکته بپردازیم که اصولا نارنجک و نارنجک انداز چیست؟
در یک نگاه عمومی نارنجک یک بمب دستی قابل پرتاب توسط انسان است که در درون این پرتاب انواع مواد منفجره و آتش زا وجود دارد. اولین نشانه های استفاده از این گونه وسیله ها به قرن 10 پس از میلاد در اروپا می گردد که گونه ای از مواد آتش زا در محفظه هایی قابل پرتاب توسط سربازان امپراطوری "بیزانتین" مورد استفاده قرار می گرفت.
اما در همین دوران و در مشرق زمین بود که علوم نظامی با یکی از مهمترین اختراعات در طول حیات خود رو به رو شد و آن هم بحث تولید "باروت" در چین قدیم بود. سربازان چینی با استفاده از پر کردن محفظه های فلزی با باروت و نصب یک فیتله ، آتش زدن آن و پرتاب کردن محفظه مورد نظر در حقیقت نوعی از نارنجک را در اختیار داشتند.
اما شاید بتوان اولین نشانه های استفاده از نارنجک های امروزی تر را در جریان جنگ های داخلی انگلستان در قرن 17 میلادی مشاهده کرد که بمب های کوچک فلزی توسط عده ای از سربازان حمل و پرتاب می شد. این بمب ها مجهز به یک فیتیله بوده و پس از روشن کردن به سمت نقطه مورد نظر پرتاب می شد.
از ابتدای قرن بیستم و با پیشرفت علم شیمی و معرفی مواد منفجره پایدارتر نارنجک های امروزی با مکانیزم زمانی وارد خدمت شده و در بحث نارنجک های انفرادی تا به امروز به عنوان نمونه استاندارد جهانی باقی ماندند. شکل کلی این نارنجک ها عبارت است یک محفظه فلزی یا پلاستیکی که از مواد منفجره پر شده و یک چاشنی فعال کنند نیز در درون آن قرار دارد. این چاشنی با کشیده شدن ضامن موجود در بالای نارنجک فعلا شده و معمولا 3 تا 5 ثانیه پس از کشیده شدن ضامن منفجر می شود.
به تدریج نارنجک های دستی دودزا، گیج کننده و آتش زا نیز به انواع نارنجک های دستی اضافه شد و تا به امروز نیز به عنوان بخش استاندارد تجهیزات سربازان مورد استفاده قرار می گیرد. اما همان گونه که مشخص است این گونه از نارنجک ها در بحث برد و قدرت تخریب دارای محدودیت هستند و در صورت نیاز نمی توانند آتش سنگین مورد نیاز را برای نیروی های نظامی فراهم کنند.
قبل از معرفی نسل امروزی و جدید نارنجک اندازها ، نارجک های تفنگی به نیروهای نظامی تحویل شد. اساس کار این نارنجکها به این صوت است که بر روی لوله سلاح نصب شده و کاربر با زاویه و به نوعی شبیه به یک خمپاره سلاح خود را نگاه داشته و ماشه را می کشد. گلوله مورد نظر به انتهای نارنجک برخورد کرد و انرژی حاصل از برخورد باعث پرتاب نارنجک می شود. امروزه و با توجه به ساخت نارنجک اندازهای جدید نارنجک های تفنگی آنچنان مورد استفاده نیستند.
در سالهای پس از جنگ دوم جهانی گلوله های 40 میلی متری و پرتاب گرهای خاصی برای شلیک آنها در جهان به عنوان نسل جدید نارنجک های معرفی شدند.
در ابتدا و قبل از معرفی این نارنجک اندازها بایستی اشاره ای به خود این نارنجک ها ویا به عبارتی گلوله های 40 میلی متری کرد. این گلوله های 40 میلی متری کمی با تصور عمومی از نارنجک متفاوت هستند. این پرتابها در حقیقت گلوله های 40 میلی متری هستند که دارای انواع مختلفی مثل شدید الانفجار، دود زا و حتی گونه منور نیز بوده و می توانند برای نیازهای گوناگونی به کار بروند.
اولین حرکت در خصوص طراحی و ساخت یک نارنجک انداز 40 میلی متری در آمریکا در اوایل دهه 1950 میلادی آغاز شد. ارتش آمریکا به دنبال یک سلاح که پر کننده فاصله بین نارجک های دستی و خمپاره انداز 60 میلی متری باشد بود. در طول دهه 1950 میلادی این طرح ادامه پیدا کرد و در نهایت شرکت "اسپرینگ فیلد" به عنوان برنده نارنجک انداز M79 را به تولید انبوه رساند. این نارنجک انداز به حدود 40 کشور دنیا صادر شده و از سال 1961 میلادی تا به امروز همچنان در خدمت حضور دارد.
جنگ ویتنام اولین میدان نبرد برای نارنجک انداز M79 بود که در آن به سرعت یک نقطه ضعف عمده این سلاح شناخته شد که آن بحث نرخ شلیک بود. کاربر این سلاح مجبور بود پس از هر شلیک لوله سلاح ار از عقب باز کرده و یک گلوله جدید را در آن قرار داده و پس از هدف گیری مجدد دوباره شلیک کند. این کم بودن سرعت تیراندازی مشکلات زیادی را برای سربازان آمریکایی و خصوصا یگان های عملیات ویژه ایجاد کرد.
اولین واکنش به این مشکل بحث طراحی و ساخت گونه ای تغییر یافته از M79 بود که به مانند یک شات گان مسلح می شد و 3 گلوله را دردرون بدنه خود جای می داد. این سلاح به سرعت مورد استقبال قرار گرفته و توسط یگان های " SEALs " در ویتنام مورد استفاده قرار گرفت.
اما در دهه 1980 بود که یک طرح جالب از یک شرکت در آفریقای جنوبی دنیای نارنجک اندازها را متحول کرد. شرکت " MILKOR " در سال 1983 از یک نارنجک انداز 40 میلی متری با قابلیت حمل و شلیک 6 گلوله 40 میلی متری رونمایی کرد. نارنجک انداز MGL-140 تبدیل به یکی از موفق ترین سلاح ها در این رده شده و تا به امروز در نیروهای مسلح 50 کشور جهان به خدمت وارد شده است.
اساس کار این سامانه استفاده از طرحی شبیه به سلاح های کمری مدل رولور است.
در این طراحی 6 گلوله 40 میلی متری در محفظه ای دایره ای شکل قرار گرفته و یکی بعد از دیگری شلیک می شوند. این سلاح می تواند 6 گلوله مورد نظر را در زمانی در حدود 15 الی 16 ثانیه به سمت اهداف مورد نظر شلیک کند.
یک گلوله 40 میلی متری به طور معمول دارای 32 گرم ماده منفجره بوده و تا فاصله 5 متری از محل برخورد مرگبار و تا فاصله 130 متری ایجاد آسیب و جراحت می کند. واضح است که شلیک یک گلوله 40 میلی متری به تنهایی راهگشا نبوده و از قدرت تخریب مورد نیاز برخوردار نمی باشد اما با استفاده از مکانیزم چرخشی و شلیک سریع تعداد بیشتری از این گلوله ها هدف مورد نظر با شدت بیشتری مورد اصابت قرار گرفته و احتمال نابودی آن افزایش پیدا می کند.
امروزه کشورهای مختلف در جهان نارنجک اندازهای 40 میلی متری را به صورت های مختلف به کار می برند که از آن میان می توان به AG-36 ساخت آلمان ، Denel Y3 AGL ساخت آفریقای جنوبی و یا SB-40 LAG ساخت اسپانیا اشاره کرد. برخی از این نارنجک اندازهای 40 میلی متری به شکل تیرباز عمل می کنند که در ادامه مطلب به آنها نیز اشاره خواهیم کرد.
امروزه بحث جنگهای شهری و نبرد در فواصل نزدیک به گونه ای استاندارد از جنگ بدل شده و کشورهای گوناگون سعی می کنند تا بخشی از تجهیزات و آموزشهای نیروهای نظامی خود را در این حوزه تعریف کنند. استفاده از سلاحی اینچنین در این محیطها توان واکنش نیروها را در برابر نیروهای متخاصم در درون سنگرهای تقویت شده و یا سوار بر خودرو را شدیدا افزایش می دهد.
صنایع دفاعی ایران و تولید نارنجک اندازهای پیشرفته
خوشبختانه به همت صنایع دفاعی کشور چندین نمونه از این سلاح ها در کشور ما طراحی و ساخته شده است. مدل اولی که به آن می پردازیم نارنجک انداز 40 میلی متری مخصوص نصب در زیر سلاح های هجومی مثل ژ-3 است. این نارنجک انداز که به اسم GL شناخته می شود می تواند یک گلوله 40 میلی متری را تا فاصله نهایتا 250 متری پرتاب کرده و سرعت این نارنجک نیز در حدود 71 متر بر ثانیه می باشد. بسته به میزان آموزش کاربر می توان 5 الی 7 نارنجک را در هر دقیقه توسط GL پرتاب کرد.
اما صنایع دفاعی ایران در بحث نارنجک اندازهای شش تیر نیز فعال بوده و دو محصول شناخته شده در این بخش را در دو کالیبر 40 و 38 میلی متر با توان حمل و پرتاب 6 گلوله توسط مجموعه های صنایع دفاعی کشور طراحی و ساخته شده است.
اولین گونه یک نارنجک انداز 40 میلی متری با قابلیت پرتاب 6 گلوله است. سرعت دهانه برای سلاح در حدود 76 متر بر ثانیه بوده و می تواند تا فاصله 400 متری را پوشش دهد. وزن این سلاح بدون مهمات در حدود 5 کیلو و 300 گرم و در حالت مسلح شده در حدود 6 کیلو و 700 گرم است.
سرعت تیراندازی در این مدل با توجه به نحوه تیراندازی کاربر متفاوت بوده و حدودا در محدوده 18 الی 20 گلوله در دقیقه است. اما با نگاهی به مشخصات این سلاح یک نکته ضعف در آن مشخص می شود و آنها بحث وزن بالای این سلاح است.
گونه بعدی نارنجک اندازهای ایرانی با کالیبر 38 میلی متری عرضه شده و تنها 3 کیلو و 200 گرم وزن دارد. این مدل با عنوان " SJ 600 " شناخته شده و با 6 گلوله به مانند مدل 40 میلی متری مسلح شده است. برد این نارنجک انداز ایرانی با توجه به کاهش کالیبر در حدود 100 متر بوده و به نظر می رسد استفاده آن محدود به نبردهای فاصله نزدیک مانند آنچه در غزه رخ می دهد با استفاده از مهمات دود زا و ناتوان کننده است.
به گزارش مشرق، اکثر علاقمندان به حوزه نظامی و یا افرادی که تجربه دیدن یک فیلم جنگی را داشته اند می دانند که استفاده از یک تیربار می تواند نیروهای پیاده دشمن را زمین گیر کند. انواع تیربارها در کالیبرهای مختلف در دنیا وجود دارند و در سطوح مختلف یگان های پیاده و یا مکانیزه مورد استفاده قرار می گیرند. حال تصور کنید چه خواهد شد اگر تیرباری وجود داشته باشد که بتواند 250 تا 300 گلوله 40 میلی متری را در یک دقیقه شلیک کند.
این تیربار وجود داشته و خوشبختانه در کشور ما نیز نمونه ای از آن وجود دارد. از لحاظ ظاهری تیربار 40 میلی متری ایرانی شباهت زیادی به سامانه MK19 دارد. سیستمی آزمایش شده با طراحی قابل اطمینان که از سال 1968 تا به همین امروز در خدمت 20 نیروی نظامی در جهان از جمله ارتش آمریکا قرار دارد.
تیربار ایرانی در حدود 35 کیلوگرم وزن داشته و می تواند با نرخ آتش 250 تا 300 گلوله شلیک کند. یک نکته مهم درباره تفاوت مهمات مورد استفاده در این نارنجک اندازها و نمونه های کوچک تر وجود دارد که بایستی حتما مورد توجه قرار بگیرد. مهمات مورد استفاده در نارنجک اندازهای دستی از سرعت دهانه کمتر و در نتیجه نیروی عقب نشینی پایین تری برخوردار هستند که لزوما برای آن گونه از سلاح ها لازم است.
اما مهمات 40 میلی متری مورد استفاده در نارنجک انداز بزرگتر که به صورت نواری و با مکانیزم گلنگدن باز تغذیه می شود از سرعت بالاتری برخوردار بوده و سرعت دهانه آنها نزدیک به 200 متر بر ثانیه است.
این سرعت بالا بعلاوه قابلیت ترکش شوندگی این گلوله ها آنها را به تسلیحاتی بسیار مرگبار تبدیل کرده اند. این مهمات 40 میلی متر پس از انفجار در مکان مورد نظر 300 عدد ترکش تولید می کنند ، حال تصور کنید چند صد گلوله در کمتر از یک دقیقه بر سر هدفی فرود آمده و تبدیل به ترکش شود. ناگفته پیداست که جهنمی واقعی برای پیاده نظام و خودروهای سبک زرهی دشمن ایجاد شده و توان هرگونه حرکتی از آنان سلب خواهد شد.
البته یک نکته در مورد این سلاح وجود دارد و آن هم این که وزن بالای این سری از سلاح ها تا حدودی بالا بوده و عمدتا به صورت نصب شده بر روی خودروهای زرهی از آنها بهره برداری می شود.
با توجه به رفتارهای وحشیانه ارتش صهیونیستی و لزوم کمک به مردم بی دفاع و مظلوم غزه، می توان این سلاح های ایرانی را به عنوان هدیه ای کوچک اما موثر در نبرد با اشغالگران قدس، در اختیار رزمندگان فلسطینی مستقر در غزه و انشاء الله به زودی در کناره باختری، قرار داد.
دو طرف لبنانی و صهیونیستی تاکید کردند که افراد ناشناس در راس ساعت شش و نیم صبح روز جمعه 11 ژوئیه اقدام به شلیک دو موشک از منطقه «حصیبه» در جنوب شرقی لبنان به سمت سرزمینهای اشغالی کردند.
پیش از آن نیز مقامات مسئول لبنانی به تلاش مشابه دیگری اشاره کردند که چند ساعت پیش از این شلیک یعنی در حدود ساعت 2 بامداد از منطقهای در نزدیکی منطقه حصیبه انجام شد، اما به دلیل مواجه شدن با اشکال فنی در محل شلیک منفجر شد.
واکنش رژیم صهیونیستی چندان به درازا نکشید، چراکه تنها دقایقی پس از اصابت این دو موشک از منطقه حصیبه و پیش از ساعت 7 صبح، توپخانه ارتش رژیم صهیونیستی اقدام به گلوله باران مناطقی کردند که موشکها از آنجا شلیک شده بود.
نکته مهم آنجا بود که بعد از حدود دو ساعت مسئولان لبنانی خبری منتشر کردند، مبنی بر اینکه ارتش لبنان پس از گشت زنی در منطقه شلیک موشکها به دو موشک دیگر از نوع کاتیوشا و از عیار 107 برخورد کردند که هنوز شلیک نشده بود.
مهمتر از آن این بود که ارتش لبنان توانست به یکی از عاملان شلیک موشکها دست یابد که در چندین نقطه بدن زخمهایی برداشته بود و برای مداوا به یکی از بیمارستانهای منطقه منتقل شد و ارتش لبنان تلاش دارد، وی را بازداشت کند.
این موضوع تا مدتی محافل سیاسی و نظامی لبنان را به خود مشغول داشته بود، چون شلیک این موشکها با تجاوز رژیم صهیونیستی به نوار غزه و منتشر شدن اخباری مبنی بر پراکنده شدن گروههای سلفی تکفیری در لبنان هم زمان شده بود.
این موضوع موجب شد تا برخی محافل لبنانی سوالاتی درباره امکان تحرک جبهه لبنان از سوی گروههای سلفی تکفیری به بهانه کمک و یاری فلسطینیان نوار غزه مطرح شود.
اما محافل نزدیک به حزب الله به سرعت و برای آرام کردن بخشی از نگرانیها اعلام کردند که نه تنها هیچ ارتباطی با موشکهای صبح 11 ژوئیه ندارند، بلکه بر این باور است که این شلیکها با هدف درگیر کردن لبنان و مقاومت این کشور در نبردی که به رژیم صهیونیستی خدمت میکند، صورت گرفته است.
چون براساس گفته محافل لبنانی نبرد واقعی هم اکنون در غزه جریان دارد و هدایت و فرماندهی آن را رزمندگان مقاومت فلسطینی به صورت مستقیم برعهده دارند و هر کمک واقعی و حقیقی از مقاومت فلسطینی نباید موجب تحریف نگاهها از مبارزه و قضیهشان صورت گیرد و موجب انتقال نگاهها و تحریف نگاه رسانههای داخلی، منطقهای و بین المللی از غزه که میدان اصلی نبرد است، به جبهه لبنان شود.
این منابع افزودند: کسی که به فلسطینیها در نبردشان کمک میکند، همان طرفی است که سلاح و تجهیزات نظامی را به نوار غزه ارسال میکند و همان طرفی است که موشکهایی در اختیار نوار غزه گذاشت که کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) و اطراف رآکتورهای اتمی دیمونا را تهدید کرد، در حالیکه موشکهای 11 ژوئیه اصلا قابل قیاس با موشکهای مقاومت فلسطینی نیستند، چون برد آنها حتی فراتر از مرزهای بین المللی لبنان فراتر نرفته و ممکن بود، نه اسرائیلیها که خود لبنانیها را هدف قرار دهد.
به همین دلیل مشاهده میکنیم که محافل نزدیک به حزب الله بر این باورند، آنچه در 11 ژوئیه در جنوب لبنان روی داد، تلاشی برای گرفتار کردن لبنان و مقاومت آن در ورطهای جدید و کاستن از بار «اسرائیل» در رویاروییاش با مقاومت فلسطینی در نوار غزه بود و در این بین تلاش خبیثانهای صورت گرفت تا حزب الله به این اقدام متهم شود، چون این عملیات شبانگاه هشتمین سالگرد جنگ 12 ژوئیه 2006 میلادی انجام شد که برای 33 روز میان حزب الله و رژیم صهیونیستی ادامه داشت و بعید شمرده نشد که در پس این اقدام گروههای سنی تکفیری از گروههای فعال در مثلث سوری – لبنانی – فلسطینی نزدیک جولان اشغالی باشند که از جمله گروههایی به شمار میآیند که همکاری آنها با رژیم اشغالگر صهیونیستی پوشیده نیست و صدها نفر از عناصر مجروح این گروهها در بیمارستانهای سرزمینهای اشغالی تحت مداوا قرار گرفتند، با توجه به اینکه منطقهای که موشکها از آنها شلیک شد، در عمل در جوار این مثلث قرار دارد و معروف است که حزب الله در این مناطق حضور فعال و تاثیر گذاری ندارد، چون اغلب بافت و ساختار جغرافیایی این منطقه را غیر شیعیان و به طور خاص دروزیان و اهل سنت تشکیل میدهند.
اما آنچه باقی میماند، پیگیری خبر منتشره از سوی ارتش لبنان مبنی بر بازداشت یکی از عاملان عملیات شلیک موشکهاست. این اولین باری نیست که چنین حوادث مشابهی در مرزهای لبنان با سرزمینهای اشغالی رخ میدهد. در 29 اکتبر سال 2011 میلادی شلیک 4 موشک کاتیوشا از همین منطقه به سمت منطقه الجلیل در سرزمینهای اشغالی ثبت شده بود، بدون اینکه اعلام شود، ارتش لبنان موفق شده، به عوامل مجری این عملیات دست یابد.
در آن روز شبکهها و پایگاههای مختلف اینترنتی بیانیهای از سوی گروهی منتشر کردند که در آن روز خود را «گردانهای عبد الله عزام – قاعده جهاد» معرفی کرده و مسئولیت اجرای این عملیات را برعهده گرفته بودند.
در آن زمان درباره درستی صحت این خبر تحقیق و بررسی صورت نگرفت. پس از آن و گذشت 3 هفته از حادثه بر 4 موشک در نزدیکی منطقه شلیک موشکها دست یافته شد. پس از آن در 26 می 2013 از منطقه مرجعیون لبنان موشکی به سمت شهرک صهیونیست نشین «المطله» شلیک شد، بیآنکه منبع شلیک مشخص یا عاملان آن بازداشت شوند. در 22 ائت 2013 همین امر با شلیک 4 موشک از منطقه ساحلی صور در لبنان به سمت سرزمینهای اشغالی تکرار شد و با اینکه در آن زمان ارتش لبنان از بازداشت دو لبنانی خبر داد که به اقدام به انتقال موشکها از نوار غزه به منطقه «بقاع» و تسلیم آنها به افرادی در صور اعتراف کرده بودند، اما این موضوع هیچگاه پیگیری نشد و مابقی ماجرا در سکوت و فراموشی برگزار شد.
حال سوال این است که همین موضوع در خصوص موشکهای 11 ژوئیه و طرفهای مظنون به شلیک آنها تکرار میشود؟ یا حقایقی فراتر در پس این شلیکها قرار دارد.
بیشترین و سخت ترین آموزشها در ارتش رژیم صهیونیستی و جنگجویانی سرسخت تر از بقیه نظامیان مشغول به خدمت در ارتش رژیم صهیونیستی؛ مرگ مجازات نظامیان و فرماندهانی است که در این تیپ خدمت می کنند؛ این خلاصه و چکیده «تیپ گولانی» یا «تیپ شماره یک ارتش اسرائیل» است.
1973، بلندی های جولان. یکی از روزهای جنگ اکتبر سال 1973 میلادی؛ ساعت 14 تمام. ارتش سوریه شروع به گلوله باران اردوگاه های ارتش رژیم صهیونیستی در بلندی های جولان می کند. در ساعت 17 فرماندهی منطقه شمالی رژیم صهیونیستی در می یابد که سه گردان مستقر در طول نوار شمالی جولان یعنی گردان 13 وابسته به تیپ گولانی، گردان 50 موسوم به «ناحال» و گردان رزه پوش تیپ 188 ارتش این رژیم توان متوقف کردن عملیات های ارتش سوریه که در صدد نفوذ به داخل مناطق اشغالی جولان هستند، را ندارد، به همین دلیل به گردان های فوق الذکر دستور تخلیه مراکز و عقب نشینی از آنها صادر می شود. دو گردان ناحال و زره پوش از دستورات تبعیت و عقب نشینی می کند، اما فرمانده گردان 13 تصمیم می گیرد که از منطقه خود عقب نشینی نکند و با نیروهای سوری با وجود نیروهای اندکی که در اختیار داشت، مقابله کند.
دو ماه بعد فرمانده گردان 13 تیپ گولانی از سوی کمیته «اگرانات» تشویق می شود و در این میان سه نظامی این گردان تشویق ویژه می شوند.
تصویر بسیار مبهم و پیچیده ای از تیپ گولانی نه تنها در خارج از ارتش رژیم صهیونیستی بلکه در داخل آن وجود دارد. در میان نظامیان ارتش رژیم صهیونیستی معروف است که این تیپ با مشکلاتی همچون بی انضباطی و توبیخ افراد خود مواجه نیست. کسانی که به این تیپ ملحق می شوند، آموزش های خود را با تیراندازی و هدف گیری دقیق آغاز می کنند و کار خود را با آموزش انواع شکنجه ها و آزار و خشونت ها علیه فلسطینیان به پایان می رسانند.
هر بار که ارتش رژیم صهیونیستی در برابر ماموریت نظامی سخت و حساسی قرار می گیرد که نیازمند سماجت، سرسختی و جنگندگی یا به عبارت بهتر سنگ دلی است، به سراغ تیپ گولانی می روند.
فرماندهان سابق تیپ گولانی، این تیپ را به سگ روت ویلر تشبیه می کنند که در روزهای عادی باید آن را به زنجیر بست، اما در شکار بهترین سگ در کنار تو خواهد بود.
به همین دلیل باید گفت که تیپ گولانی از جمله تیپ های ارتش رژیم صهیونیستی است که در تمام جنگ های این رژیم و اغلب حملات و تجاوزهای گسترده آن در تمام مناطق سرزمین های اشغالی و بیرون آن حضور و مشارکت داشته و یکی ازشعارهای آن، این است که باید ماموریت محوله را به انجام رساند.
تشکیل تیپ گولانی
تیپ گولانی چند ماه پیش از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی در فوریه 1948 تشکیل شد و همان طور که گفته شد، در جنگ های بسیاری مشارکت داشته است، از جمله جنگ 1948 ، جنگ علیه ارتش های اردن، سوریه، لبنان و حتی عراق. هم چنین جنگ 1967، جنگ اکتبر 1973، جنگ اول و دوم لبنان و حتی دو انتفاضه فلسطین در سرزمین های اشغالی.
معروف ترین عملیات هایی که تیپ گولانی آن را به اجرا گذاشته است، عملیات موسوم به «عملیات نوکییو» در سال 1962 است که طی آن این تیپ حملاتی را علیه پایگاه های سوری در کرانه شرقی دریاچه طبریه انجام داد، هم چنین اشغال کوه «الشیخ» در سال 1967 و واداشتن ارتش سوریه به عقب نشینی از آن، تسلط بر رام الله و سرکوب عملیات های شهادت طلبانه فلسطینیان در شهرهای اصلی سرزمین های اشغالی طی سال های دهه نود قرن بیست.
گولانی یعنی اسرائیلی
دو سال پیش ژنرال «بینی گانتس»، رئیس وقت ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی از یکی از پایگاه های نظامی وابسته به تیپ گولانی بازدید و با نظامیانی که به تازگی به این تیپ ملحق شدند، دیدار می کند. وی از آنها می پرسد: چرا این تیپ را انتخاب کرده اید؟
یکی از آنها می گوید: انتخاب دیگری نداشته است، دیگری می گوید: یکی از اعضای خانواده اش پیوستن به این تیپ را به وی توصیه کرد و سومی نیز می گوید که به خواست پدرش وارد این تیپ شده است.
گانتس در جواب آنها می گوید: اگر به شما اجازه ملحق شدن به تیپ های دیگر را بدهم، کدام یک خواهان انتقال است.
«هیچ کس دست خود را بالا نبرد» .. گانتس می گوید: شما تصمیم مهمی را در زندگی خود گرفته اید .. جنگی در اسرائیل نبوده که گولانی در آن شرکت نکرده باشد. همیشه در جنگ های سخت و درگیری های شدید شرکت داشته و همواره ماموریت هایش را هر قدر هم سخت بوده به انجام رسانده است.
به همین دلیل باید انتخابتان بسیار با دقت صورت گیرد. چون با دوره های آموزشی روحی و بدنی بسیار سختی مواجه خواهید شد. ممکن است در این راه توبیخ یا تنبیه شوید و این امور موجب ناامیدی و سر خوردگی شما شود، اما شما را برای هر مقابله و رویارویی آماده می کند.
تیپ شماره یک ارتش رژیم صهیونیستی در سال 2011 میلادی رکوردار جذب نیرو بود (بدون تردید این امر بیانگر روحیه خشن و کینه توزانه حاکم بر جامعه صهیونیستی و به ویژه جوانان این رژیم است). براساس آمارهای موجود از میان جوانان صهیونیستی که برای خدمت در ارتش رژیم صهیونیستی در آن سال نام نویسی کرده بودند، 42.9 درصد خواهان خدمت در تیپ گولانی بودند.
فرماندهی گردان های این تیپ از جمله رویاهای تمام فرماندهان ارتش رژیم صهیونیستی است، اگرچه بیم و هراس بسیاری از این تیپ به خاطر سخت گیری هایی که در آن می شود، وجود دارد.
بخش های تشکیل دهنده تیپ گولانی
تیپ گولانی متشکل از 5 گردان است:
- گردان باراک (12): گردانی که به اشغال منطقه «تل فاخر» در جنگ 1967 مباهات می کند. این تیپ هم چنین در شدیدترین و سرسخت ترین نبردهای جنگ اکتبر 1973 مشارکت داشت و بسیاری از نظامیان خود را از دست داد.
- گردان جدعون (13)
- گردان المتسللین (51)
- گردان الجوز
- گردان شناسایی و جمع آوری اطلاعات
روحیه خصمانه و جنگنده حاکم بر تیپ گولانی
بر کسی پوشیده نیست که از جمله مهمترین ویژگی های تیپ گولانی روحیه وحشیانه ای است که بر این تیپ حاکم است، به گونه ای که حتی در مواردی انتقاد و اعتراض بسیاری از رسانه های صهیونیستی را نسبت به عملکرد این تیپ و رفتار عناصر آن و بازتاب های اجتماعی این برخوردها را به دنبال داشته است.
اما در خصوص آموزش ها و تمرین های ویژه تیپ گولانی باید گفت که آنها مسافت های طولانی را راهپیمایی می کنند و این یکی از مهمترین تمرین های افراد این تیپ است، به گونه ای که راهپیمایی آنها به 70 کیلومتر هم می رسد. هنگامی که از فرماندهان این تیپ درباره دلیل این راهپیمایی های طولانی در آموزش ها سوال شد، فرمانده یکی از گردان های تیپ گولانی گفت:
برای اینکه هر سرباز بداند که پس از طی مسیر 70 کیلومتر باز هم می تواند، پیاده روی کند و به پیش برود. این یک اصل در تیپ گولانی است که هر کس نتواند مسیر طولانی و سختی را طی کند، به یک جنگجوی زبده و نیرومند تبدیل نخواهد شد و هر کس باید اینقدر این کار را انجام دهد تا موفق به این امر شود.
از حیث تجهیزات نظامی باید گفت که تیپ گولانی از جمله مجهزترین تیپ های ارتش رژیم صهیونیستی است که یکی از مهمترین دلایل آن، به دلیل ماموریت های خاص آن است و به همین دلیل تنها تیپی در ارتش رژیم صهیونیستی است که تاکنون مدرن ترین زره پوش های جنگی دنیا را در اختیار دارد.
کوین برت، تحلیلگر و نویسنده منتقد امریکایی:
رهبر ایران در ۵ ثانیه، حقایقی را می گوید که در ۵ ساعت حرافی مقامات غربی دیده نمی شود.
کوین برت که در روز سخنرانی رهبر ایران در روز مبعث حضور داشت افزود:
این اولین سخنرانی سیاسی طی سال ها برای من بود که ارزش حضور در آن را داشت. خوشایند برخی ها باشد یا نه، در پنج ثانیه از سخنرانی آیت الله خامنه ای حقایقی وجود دارد که در پنج ساعت حرافی سیاستمداران غربی دیده نمی شود. رهبر ایران به وضوح انسانی است که یک نگرانی واقعی برای حقیقت و عدالت دارد و درست به همین دلیل است که رسانه های صهیونیستی می خواهند که شما از ایران متنفر باشید؛. رهبران ارشد این کشور افرادی با ایمان هستند که نمی توان همانند مقامات اکثر کشورها آنها را با فریب و رشوه تحت کنترل در آورد.
لینک اصلای خبر :http://www.veteranstoday.com/2014/05/27/iran-speech/
گروه داعش در سالهای اخیر توانسته است نیروهای زیادی را از دهها ملیت مختلف جذب کند، نیروهایی که از پنج قاره دنیا خودشان را به عراق و سوریه رساندند تا به عضویت گروه داعش در بیایند.
چگونه یک گروه توانسته است که از این همه کشور، عضو جذب کند؟ چرا افرادی زندگی در اروپا و آمریکا را رها میکنند و به سوریه و عراق میآیند تا در یک شرایط سخت بجنگند و همکیشان خود را ذبح کنند؟ برای یافتن پاسخ این پرسشها با گزارش زیر همراه باشید.
تأکید بر حکومت اسلامی!
بسیاری مسلمانان در کشورهای اسلامی و عربی، یکی از مهم ترین دلایل مشکلات امروز مسلمانان را از بین رفتن خلافت اسلامی و تشکیل حکومت های مستبد و غیر اسلامی در کشورهای اسلامی می دانند، برای این گونه افراد تشکیل یک دولت اسلامی راه نجات از مشکلات امروز و مقدمه شروع دوران طلایی تمدن اسلامی است.
داعش با توجه به علاقه مسلمانان به تشکیل دولت اسلامی، یکی از مهمترین برنامه هایش را تشکیل یک دولت اسلامی بزرگ اعلام کرده است، داعش حتی برای این که مصمم بودن خود را در این زمینه نشان بدهد، سال ها پیش نام خودش را از القاعده عراق به دولت اسلامی عراق تغییر داد.
داعش برای این که دغدغه خودش را برای تشکیل دولت اسلامی و اجرای حدود دینی به نمایش بگذارد، سریعا بعد از اشغال هر منطقه ای، برقراری حکومت اسلامی را در آن منطقه اعلام می کند و به نام اجرای حدود، شروع به اعدام و شلاق زدن مخالفین خود می کند.
امروز در سوریه تنها گروه های داعش و جبهه النصره هستند که صریحا هدف خود را از مبارزه، برقراری دولت اسلامی در این کشور اعلام می کنند، به همین دلیل بسیاری از جنگجویان غیر سوری، جذب این دو گروه می شوند.
تاکید بر از بین بردن مرزها بین دولت های اسلامی
بخش زیادی از مردم کشورهای عربی مسلمان، یکی از دلایل افول قدرت کشورهای اسلامی را به دلیل اجرای قرارداد سایس پیکو پس از جنگ جهانی اول می دانند، قرادادی که کشورهای عربی مسلمان را به کشورهای کوچک تجزیه کرد و بین این کشورها مرز ایجاد کرد، لذا شعار از بین بردن مرزها و ایجاد یک خلافت اسلامی واحد می تواند افراد بسیاری را از کشورهای عربی مسلمان جذب کند.
داعش در همین راستا از سال پیش اعلام کرد که که به دنبال برداشتن مرزها و ایجاد یک خلافت اسلامی واحد در سرزمین های اسلامی است و برای دادن جنبه عملی به این شعار سال گذشته گستره فعالیتش را از عراق به سوریه گسترش داد و سوریه و عراق را یک سرزمین واحد خواند.
داعش همچنین پس از اشغال بخشی از کشور عراق به سرعت خاکریزهای و موانع مرزی بین دو کشور عراق و سوریه را از بین برد و اعلام کرد که این کارش قدم اول برای از بین بردن مرزها بین تمام کشورهای اسلامی است.
سرمایه گذاری بر روی کودکان و نوجوانان
یکی از برنامه های داعش در ابتدای ورودش به سوریه، برگزاری دوره های دینی برای کودکان و جوانان بود تا بتواند از این طریق کودکان و نوجوان را جذب خودش کند، داعش پس از اتمام این دوره های دینی، بسیاری از شرکت کنندگان را به اردوگاه های آموزشی نظامی برد تا پس از آموزش، آنها را در درگیری ها به کار بگیرد.
داعش پس از جذب کودکان و نوجوانان پر انرژی به آنها مسئولیت هایی را می دهند، داعش پس از شستشوی مغزی کودکان و نوجوانان، آنها را در عملیات های مختلف از جمله عملیات های انتحاری به کار می گیرد.
کودکان و نوجوانانی که از سنین پایین عضو گروه داعش شده اند، به این گروه وفادارتر هستند، چون آنها همه وجود خودشان را جزئی از گروه داعش می دانند و نیز این کودکان مبلغان خوبی برای این گروه هستند.
تاکیدات بر روایت تکفیری از آخرالزمان
رهبران و طرافداران داعش در صحبت هایشان اشاره های زیادی به روایت های آخرالزمان دارند، روایت هایی که در آن گروهی از مسلمانان پس از قیام، عدل و داد را در جهان برقرار می کنند و حرکت خودشان را بر قیام آخرالزمانی مسلمانان تطبیق می دهند و نبرد خودشان را با دیگران، نبرد نهایی مسلمانان موحد با کافر در آخرالزمان می دانند.
تطبیق دادن روایات اهل سنت در خصوص آخرالزمان با رویدادهای امروز یکی از شیوه های تبلیغاتی داعش است و گروه داعش، سرزمین شام را مکانی معرفی می کند که مسلمانان در این سرزمین در نبرد نهایی آخرالزمان پیروز می شوند.
فعالیت گسترده و آزادانه در شبکههای اجتماعی
داعش برخلاف بسیاری از گروه های تکفیری دیگر، در شبکه های اجتماعی همچون تویتر و فیس بوک فعال است، اعضا و طرافداران داعش صدها حساب در شبکه تویتر دارند، آنها در این حساب ها به صورت شبانه روزی، اخبار و تصاویر پیشروی ها و عملیات های داعش را منتشر می کنند.
با توجه به اینکه شبکه های اجتماعی همچون توئیتر و فیس بوک در کشورهای عربی و میان مسلمانان غرب نشین محبوب هستند، خوراک های تبلیغاتی داعش به بسیاری از افراد می رسد و تعدادی از آنها جذب این تبلیغات می شوند.
پخش فیلم از عملیاتها
داعش تلاش کرده است که عملیات های نظامی اش را به صورت کامل فیلم برداری کند، داعش این فیلم ها را با یک تدوین حرفه ای در اینترنت منتشر کند، انتشار فیلم های عملیات های بزرگ و موفق داعش در عراق و سوریه که با سرودهای جهادی همراه است، باعث جذب افراد بسیاری به داعش شده است.
داعش در تبلیغات ویدیویی اش بر نیروهای غیر سوری تاکید زیادی می کند و واحد تبلیغاتی داعش، مصاحبه های بسیاری را با با اعضای غیرسوری گروه داعش می کند تا آنها، مسلمانان دیگر را به پیوستن به داعش تشویق کنند.
جذب ریشسفیدان عشائر سوریه و عراق
یکی از ترفندهای داعش، جذب اشخاص متنفذ عشائر در سوریه و عراق است تا به دنبال جذب این افراد متنفذ، باقی افراد آن عشیره هم به داعش بپوندند، داعش کمک های مالی زیادی را به رهبران عشائر سوریه و عراق می کند تا آنها با نیروهایشان به داعش بپیوندند، داعش همچنین از اختلافات بین عشائر مختلف استفاده می کند تا یک عشیره به دلیل کینه از یک عشیره دیگر، به خود جذب کند.
آینده گروهک تروریستی داعش
در ده سال فعالیت گروه داعش، این گروه های ضربه های زیادی خورده است و بسیاری از رهبرانش کشته شدند، اما باز هم این گروه به فعالیت خود ادامه می دهد، به نظر می رسد که علاوه بر برخورد فیزیکی با این گروه، باید به دنبال خشکاندن راه های جذب این گروه باشیم و تفکرات این گروه هدف بگیریم، چون تفکرات گروه داعش خطرناک تر از اعضای این گروه است و این تفکرات گروه داعش است که ادامه حیات این گروه را تضمین می کند.
به نقل از پایگاه اینترنتی خبری فلسطین الان، وی که با رزمندگان عضو گردانهای شهید عز الدین قسام شاخه نظامی حماس در منطقه شجاعیه درگیر شده بود جزئیاتی از دلاوریهای رزمندگان فلسطینی و سردرگمی ارتش اشغالگر و ناتوانی در جمع کردن اجساد جنازه های نظامیان اسرائیلی را بیان کرد.
پایگاه اینترنتی خبری اسرائیلی واللا با این سرباز عضو تیپ گولانی مصاحبه کرده است. در عملیات شجاعیه 13 نفر از افراد تیپ گولانی کشته و 50 نفر دیگر از جمله تعدادی از افسران ارشد زخمی شدند.
این سرباز نجات یافته از درگیریها درباره تخلیه اجساد و زخمی ها در یکشنبه شب گذشته از محله شجاعیه در غزه و از وضع بد روانی سربازان تیپ گولانی صحبت کرد.
پایگاه واللا نوشت: تیپ گولانی روز یکشنبه این هفته یکی از بدترین روزهای تاریخ خودش را سپری کرد چرا که 13 نفر از افراد این تیپ کشته و پنجاه نفر دیگر زخمی شدند و نبردی که صورت گرفت یکی از شدیدترین و سرسختانه ترین نبردها در تاریخ ارتش اسرائیل بود.
این سرباز نجات یافته گفت :« اوضاع در تیپ پس از این عملیات بسیار بد و دشوار بود. فرمانده تیپ را دیدیم که غرق در خون شده و پایش نیز در مقابل چشمان ما قطع شده است. افسر عملیات کشته شد. معاون فرمانده تیپ گولانی کشته شد. فرمانده واحد اطلاعات نظامی در تیپ نیز به شدت زخمی شده بود.»
این سرباز افزود: « نفربر زرهی ابتدا بر اثر انفجار بمبی بزرگ زمین گیر شد ابتدا فکر کردیم موشک کورنیت اصابت کرده است منطقهای که حمله رخ داد بسیار تنگ بود سپس تیراندازی شدید به سوی ما آغاز شد و هدف نیز ربودن اجساد یا بخشهایی از اجساد بود اما افسران به ما گفتند چنین احتمالی منتفی است. ما می دیدیم که از زیر زمین خارج می شوند و نمی توانستیم بفهیم از کجا می آیند. آنان همانند اشباح حرکت می کردند. از دهانه های تونلها بدون هیچ گونه اعتنایی به تانکهای ما خارج می شدند و به سوی نفربرهای زرهی حرکت می کردند و نمی دانستیم چرا این کار را می کنند؟»
وی در ادامه گفت :«در طول دو ساعت درگیری بدون وقفه شلیک می کردیم تا آنان را دور کنیم سپس با یکی از آنها غافلگیر می شدیم که از زیر زمین خارج می شود و تیراندازی می کند. طی دو ساعت تلاش کردیم آنان را دور کنیم تا به نفربر زرهی نرسد.»
سرباز نجات یافته تصریح کرد:« همه چیز جلوی چشمان پر از خون و جسد بود. بین هم قطارانمان و وضع فاجعه بار و سردرگمی که بر ما غلبه کرده بود تشخیص نمی دادیم چنین صحنه هایی را قبلا ندیده بودیم سربازان فریاد می زدند در صورتیکه آنان ( مبارزان فلسطینی) بدون هیچ مشکلی تردد می کردند عملا حیرت زده شده بودیم پس از پایان نبرد نمی توانستیم عناصر خود را تشخیص دهیم و نمی دانستیم چه کسی زنده است و چه کسی مرده است چه کسی کجاست و چه کسی ربوده شده است. پس از پایان نبرد یکی از افسران به ما دستور داد منطقه را بررسی کنیم به دنبال یافتن هم قطارانمان که در داخل نفربر زرهی زخمی شده بودند و به دنبال اجساد رفتیم. تصاویر بسیار تلخی بود. این لحظات را فراموش نمی کنم. در میان پوشش آتشبار هم قطاران خود به دنبال یافتن اجساد رفتیم. برای مدت زمان طولانی منطقه نبرد را بررسی می کردیم.» منبع: واحد مرکزی خبر
ادامه عکس ها در ادامه مطلب........
به گزارش خبرگزاری فارس، هواپیمای مسافربری خطوط هوایی مالزی عصر امروز به وقت محلی با ۲۸۸ مسافر و ۷ خدمه (برخی منابع 280 مسافر و 15 خدمه ذکر کردند) در شهر تورز در جنوبشرق اوکراین سقوط کرده است. همه سرنشینان کشته شدهاند. استقلالطلبان اوکراین و مقامات کی یف یکدیگر را به هدف قرار دادن این پرنده غیرنظامی متهم می کنند و در این حال است که مقامات مالزیایی گفته اند که هنوز مدرکی از هدف قرار گرفتن آن در دست نیست.پترو پروشنکو رئیس جمهور اوکراین می گوید که سقوط هواپیمای خطوط هوایی مالزی یک اقدام تروریستی بوده است.ساعتی پس از سقوط این پرنده، وزارت کشور اوکراین مدعی شد که این حادثه در اثر برخورد یک موشک روسی بوده و مسئولیت نیز به گردن استقلالطلبان است.به گزارش آسوشیتدپرس، تاکنون 22 جسد در محل یافت شده است.باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا درخصوص این حادثه با ولادیمیر پوتین همتای روس خود به صورت تلفنی گفتوگو کرده است.شبکه تلویزیونی المیادین نیز در خبری به نقل از شاهدان عینی گزارش داد که پیش از سقوط این هواپیما، یک فروند جنگنده در کنار آن دیده شده است.شبکه خبری راشاتودی نیز گزارش داد که 23 شهروند آمریکایی در میان قربانیان این حادثه بودهاند.رئیس جمهور روسیه نیز با ارسال پیامی به همتای مالزیایی خود، مراتب تسلیت و همدردی خود را با ملت مالزی به وی ابلاغ کرد.شرکتهای هوایی انگلیس، روسیه، فرانسه، آلمان و ترکیه نیز تاکنون اعلام کردهاند که فعلاً از حریم هوایی اوکراین برای پروازهای تجاری (مسافربری) استفاده نخواهند کرد.سازمانهای امدادی روسیه نیز از دولت اوکراین درخواست کردهاند مجوز لازم برای ورود به خاک اوکراین و کمک در روند امداد را صادر کند.رئیس استقلالطلبان جمهوری خودخوانده دونتسک نیز ارتش اوکراین را به هدف قرار دادن این هواپیما متهم کرد.لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه میگوید که چهار تبعه فرانسه در میان مسافران این هواپیما بودهاند.استقلالطلبان میگویند که جعبه سیاه هواپیما را در محل سقوط پیدا کردهاند، خبری که چندی بعد توسط جداییطلبان تکذیب شد.مقامات شرکت هوانوردی اوکراین نیز از تمامی خطوط هوایی بینالمللی درخواست کرد که فعلا از محدوده هوایی نزدیک محل حادثه عبور نکنند.رئیس جمهور اوکراین خواستار مشارکت بازرسان هلند در روند تحقیقات مربوط به سقوط این هواپیما شد.رئیسجمهور روسیه نیز در تماس با نخست وزیر مالزی، به وی تسلیت گفت.شرکت هواپیمایی دوبی نیز اعلام کرد که تمامی پروازهای با مقصد اوکراین را به دوبی بازگردانده است.«جو بایدن» معاون رئیس جمهور آمریکا نیز دقائقی پس از این سسخنرانی در تماس تلفنی با پترو پروشنکو رئیس جمهور اوکراین به وی پیشنهاد داد که یک تیم مشترک آمریکایی-اوکراینی در خصوص نحوه سقوط این هواپیما تحقیق کنند.وزارت کشور اوکراین با انتشار یک نوار صوتی، مدعی شد که در این نوار، استقلالطلبان در حال صحبت در خصوص «مسافربری بودن هواپیما و بالا بودن تعداد افراد حاضر در آن» هستندمقامات امنیتی اوکراین بدون ارائه جزئیات، دو افسر امنیتی روسیه را به دست داشتن در این حادثه متهم کردند.